من و خواجه
يكشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۲۶ ب.ظ
طبق عادت هرساله ام اول فروردین را فالی گرفتم ، سه صلوات را از ته دل فرستادم و دیوان حافظم را خالصانه باز کردم.
نوبهار است در ان کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد بازو تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت انگاه کند سود که قابل باشی
در چمن هرورقی دفتر حالی دگرست
حیف باشد که زکار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز درین قصه مشکل باشی
گرچه راهیست پرازبیم زما تا بر دوست
رفتن اسان بود ار واقف منزل باشی
+ به قدری نزدیک به احوالات درونیم بود که گمان کردم خود حافظ برایم کتاب را باز کرده :)))
- ۹۵/۰۱/۲۲